English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (716 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
label U برچسب زدن طبقه بندی کردن
labeling U برچسب زدن طبقه بندی کردن
labelled U برچسب زدن طبقه بندی کردن
labels U برچسب زدن طبقه بندی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
downgrade U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
declassification U از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
defense classification U طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
security classification U طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
black designation U علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
classification U طبقه بندی کردن طبقه بندی
classifications U طبقه بندی کردن طبقه بندی
rating U طبقه بندی کردن درجه بندی
ratings U طبقه بندی کردن درجه بندی
grade U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
layers U طبقه بندی کردن
categorize U طبقه بندی کردن
categorized U طبقه بندی کردن
classifying U طبقه بندی کردن
categorised U طبقه بندی کردن
to categorize U طبقه بندی کردن
classifies U طبقه بندی کردن
categorising U طبقه بندی کردن
graduating U طبقه بندی کردن
layer U طبقه بندی کردن
graduate U طبقه بندی کردن
categorizes U طبقه بندی کردن
pigeonhole U طبقه بندی کردن
categorises U طبقه بندی کردن
classify U طبقه بندی کردن
categorizing U طبقه بندی کردن
systemize U طبقه بندی کردن
aggroup U طبقه بندی کردن
graduates U طبقه بندی کردن
integrade U [طبقه بندی داخلی کردن]
class U طبقه بندی کردن رده
classing U طبقه بندی کردن رده
classed U طبقه بندی کردن رده
intergrade U طبقه بندی داخلی کردن
classes U طبقه بندی کردن رده
army class manager activity U سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
assort U طبقه بندی کردن مناسب بودن
evaluation rating U درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
stapling U فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
stapled U فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
staple U فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
black concept U علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
carpet classification U طبقه بندی [درجه بندی] فرش
resorted U جدا کردن طبقه بندی کردن
resort U جدا کردن طبقه بندی کردن
types U ماشین کردن طبقه بندی کردن
sorted U دسته کردن طبقه بندی کردن
sort U دسته کردن طبقه بندی کردن
sorts U دسته کردن طبقه بندی کردن
typed U ماشین کردن طبقه بندی کردن
break down U تجزیه کردن طبقه بندی کردن
type U ماشین کردن طبقه بندی کردن
grades U طبقه بندی کردن کلاسه کردن
resorts U جدا کردن طبقه بندی کردن
grade U طبقه بندی کردن کلاسه کردن
dockets U لیست محتوای بسته بندی برچسب
docket U لیست محتوای بسته بندی برچسب
docketed U لیست محتوای بسته بندی برچسب
docketing U لیست محتوای بسته بندی برچسب
indexes U لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
indexed U لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
index U لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
classifications U طبقه بندی رده بندی
classification U طبقه بندی رده بندی
regrade U تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
assortments U طبقه بندی
low grade U کم طبقه بندی
assortment U طبقه بندی
classifications U طبقه بندی
stratification U طبقه بندی
typification U طبقه بندی
taxonomies U طبقه بندی
sorting U طبقه بندی
taxonomy U طبقه بندی
systemization U طبقه بندی
bracket U طبقه بندی
classification U طبقه بندی
division U طبقه بندی
grading U طبقه بندی
denominations U طبقه بندی
denomination U طبقه بندی
divisions U طبقه بندی
budget classification U طبقه بندی بودجه
harmonic division U طبقه بندی متناسب
classification of soil U طبقه بندی خاک
map classification U طبقه بندی نقشه ها
computer classifications U طبقه بندی کامپیوتر
speed rate increment U طبقه بندی سرعت
accounting classification U طبقه بندی حساب
taxonomist U متخصص طبقه بندی
market grades and grading U طبقه بندی بازار
classification chart U نمودار طبقه بندی
classifiable U قابل طبقه بندی
job classification U طبقه بندی شغلی
rug classification U طبقه بندی فرش
harmonic proportion U طبقه بندی متناسب
suborder U طبقه بندی فرعی
classificatory U مربوط به طبقه بندی
unclassified U بدون طبقه بندی
industrial classifications U طبقه بندی صنعتی
route classification U طبقه بندی جاده ها
soil class U طبقه بندی خاک
classification U طبقه بندی پیام
classifications U طبقه بندی پیام
classification of aggregate U طبقه بندی خاکدانه ها
secrets U طبقه بندی سری
secret U طبقه بندی سری
vendor rating U طبقه بندی فروشندگان
service rating U طبقه بندی پرسنلی
job classification U طبقه بندی شغل
nosology U طبقه بندی بیماریها
nondescript U غیرقابل طبقه بندی
unclassified U طبقه بندی نشده
classified U طبقه بندی شده
standardization U همگونی طبقه بندی
zootaxy U طبقه بندی جانوران
restricting U بازداشت طبقه بندی مدارک
glossography U طبقه بندی و شرح زبانها
restricts U بازداشت طبقه بندی مدارک
classified items U اماد طبقه بندی شده
classified material U مدارک طبقه بندی شده
topsecret U طبقه بندی به کلی سری
brussels nomenclature U طبقه بندی تعرفه برکسل
classified items U اقلام طبقه بندی شده
classified advertisement آگهی طبقه بندی شده
restrict U بازداشت طبقه بندی مدارک
coinage U طبقه بندی بهای مسکوک
restricted data U اطلاعات طبقه بندی شده
systematist U متخصص فائده سازی و طبقه بندی
taxon U واحد طبقه بندی گیاهی یاجانوری
access to classified material U دسترسی به مدارک طبقه بندی شده
agct U ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
army genetal classification test U ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
accountable cryptomaterial U مدارک و وسایل طبقه بندی شده
classification yard line U سایدینگ راه اهن طبقه بندی خط
international classification of U طبقه بندی بین المللی بیماریها
grain size classification U طبقه بندی خاک از نظر اندازه ذرات
reserve on board U مدارک و اییننامههای طبقه بندی شده ناو
age grouping U طبقه بندی اقلام بر حسب عمرقانونی انها
to form into groups U دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
unit citation U جشن طبقه بندی یکانها از نظر عملیات یاامادگی رزمی
marshalling yard U محل تفکیک و طبقه بندی کالاها در مقصد یا مبداء حمل
unified soil classification system (uscs U نوعی طبقه بندی خاک که به 51 قسمت تقسیم شده است
tag sort U مرتب سازی برچسب جورسازی برچسب
phytography U طبقه بندی گیاهان روی زمین گیاه شناسی توضیحی وتشریحی
standardises U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardizing U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardize U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardised U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardizes U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardising U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
concurrently U مراجعه کنید به چهار طبقه بندی پردازندههای MIMD , MISD , SIMD , SISD ,
red concept U جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
abc analysis U طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
group U طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
groups U طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
proficiency rating U طبقه بندی بر حسب پایه مهارت یا مهارت شغلی
fault U یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
faulted U یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
faults U یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
ticket U برچسب برچسب زدن به
tickets U برچسب برچسب زدن به
stratify U طبقه طبقه کردن
grade U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
laggin U اب بندی کردن اب بندی ناوها
entresol U طبقه میان طبقه اول عمارت وطبقهای که باکف زمین برابراست
intermediate U آنچه در یک طبقه بین دو طبقه دیگر است
lower classes U طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
lower class U طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
gift wrap U بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
text U پردازش کلمات یا استفاده از صفحه کلید کامپیوتر , ویدایش و خارج کردن متن به صورت حروف , برچسب ها و..
texts U پردازش کلمات یا استفاده از صفحه کلید کامپیوتر , ویدایش و خارج کردن متن به صورت حروف , برچسب ها و..
Our building (high-rise) is a 20-storey ,but my apartment is on the third floor. U ساختمان ما 20 طبقه است ولی آپارتمان در طبقه سوم است
To marry below ones station. U با همسری از طبقه پائین تر ازدواج کردن
defect skipping U روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است
timed U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
time U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
times U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
revamping U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamped U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamps U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
rig U نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
revamp U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
rigs U نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rigged U نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
label U برچسب
brand U برچسب
tags U برچسب
stigmas U برچسب
stigma U برچسب
lable U برچسب
tag U برچسب
adhesive label U برچسب
Recent search history Forum search
2New Format
1Potential
1A hero can affect on the people.
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1ترجمه ی stirling numberبه انگلیسی؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com